مهراد و بيست و دو ماهگي
مهراد عزيزم.اميد زندگيم امروز بيست و دوماهت تموم ميشه و تو توي همين يك ماه كلي پيشرفت كردي ماشالله هزار ماشالله انگار هر روز كه ميگذره بزرگ شدنت محسوس ميشه و هر روز هم دامنه لغاتت پيشرفت مي كنه و با كلمات جديد من و پدرت رو خوشحال مي كني........... گاهي هم پشت تلفن با بعضي ها مثل عمو مهدي كه عاشقشي حرف مي زني و كلماتي رو كه تا بحال به زبون نياوردي براش مي گي كه من متحير مي مونم چون معمولا تو پشت تلفن خيلي كم حرف مي زني پسر خوشگلم اميدوارم خنده هاي زيبا و دوست داشتنيت و مهربوني منحصر به فردت هميشه و هميشه مهمون دل مهربونت باشه .................. نگاههاي زيركانت و خنده هاي بعد از اون اينقدر منو وسوسه مي كنه كه بي اختيار مي گيرم و مي چل...